خدايا ! ما را از آنان قرار ده، که پيشاني شان سجده گاه عظمت تو، و چشمانشان بي خواب خدمت تو، و اشک هايشان زبان خشيت تو، و قلب هايشان متعلق محبت تو، و دل هاشان لرزان محاقت توست. اي آنکه ماه هاي رخسار تو روشنايي راه و زيبايي نگاه عاشقان توست.
اي آنکه تنزه جمالت دل هاي عارفان را جلاي اشتياق مي بخشد.
آتش عشقت را در خرمن وجودم بيافکن، تخم دوست داشتنت را گلدان دلم بکار، سبزينه ي محبت ات رادر برگ هاي به زردي گراييده وجودم بدوان.
خدايا ! من عشق به تو را هم از تو مي خواهم، و عشق به عاشقان تو را و عشق به هر کاري که مرا به تو نزديک کند.
خدايا ! عشقت را در دلم انداز، و عشق به اوليائت را، و عشق به جاده ي منتهي به سوي تو را و عشق به علامات راهنماي به سوي تو وعشق به زائران تورا و عشق به زاهدان راه تو.
خدايا ! مرا چشمي ده که فقط گريان تو باشد و سينه اي که فقط سوزان تو.
خدايا ! خودت را معشوق ترين من قرار بده و مرا عاشق ترين خويش.
خدايا ! چشم جوببارک عشق مرا به تماشاي دريايت روشني ده. مباد که دل من اسير جز تو شود و پيشاني قلبم برخاک محبت ديگري بسايد.
خدايا ! نکند که روي از من بتابي و نشود که نگاه حيرانم را منتظر بگذاري.
اي پاسخ دهنده و اي اجابت کننده !
اي گل بخشش ديگران از گلزار تو !
اي باغبان رحمت !
نظرات شما عزیزان: